()

مَن طَلَبَنی وَجَدَنی

وَمَن وَجَدَنی عَرَفَنی

وَمَن عَرَفَنی اَحَبَّنی

وَمَن اَحَبَّنی عَشَقَنی

وَمَن عَشَقَنی عَشَقْتُهُ

وَمَن عَشَقْتُهُ قَتَلتُهُ

وَمَن قَتَلته فَعَلَیَّ دیته

ومن علی دیته فانا دیته ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آن کس که مرا طلب کند، من را می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او می باشم

_♥♥___♥♥♥__♥♥___♥♥

زندگی زیباست
زنگی تلاطمی همچو دریاست
گاه پایین گاه بالا
گاه داد و گاه بیداد
زندگی باران است
شرشر لحظه هایش
بی نهایت زیباست
زندگی زیباست
چون خدا با ماست...

: پریسا

_♥♥___♥♥♥__♥♥___♥♥

پست ها از خودم نیستند
مگر اینکه زیرشان
نوشته باشم !

کلمات کلیدی

چای با طمع خدا

يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۵:۵۴ ب.ظ
 این سماور جوش است

پس چرا می گفتی

دیگر این خاموش است؟!

بازلبخند بزن

قوری قلبت را

زودتر بند بزن

توی آن

مهربانی دم کن

بعد بگذار که آرام آرام

چای تو دم بکشد

شعله اش را کم کن

***

دست هایت:

سینی نقره ی نور

اشک هایم :

استکان های بلور

کاش

استکان هایم را

توی سینی خودت می چیدی

کاشکی اشک مرا می دیدی

خنده هایت قند است

چای هم آماده است

چای باطعم خدا

بوی آن پیچیده

از دلت تا همه جا

***

پاشو مهمان عزیز

توی فنجان دلم

چایی داغ بریز

: خانم عرفان نظر آهاری

  • پریسا asemani

نظرات  (۱۴)

سلام بزرگوار
سیاه لشکر مخالفین حسینی
در کتب مقاتل و همچنین در کتاب بحارالانوار روایت شده است که شخصی آمده بود کربلا و در سپاه دشمن علیه امام حسین (ع) شرکت کرده بود اما هیچ کاری را هرگز انجام نداده و مرتکب هیچ جنایتی هم نمی شود اما در عین حال طبق این روایت آمده است که روزی از خواب بیدار می شود در حالی که بر اثر نفرین رسول خدا بر او در عالم خواب بدنش فلج و دستش خشک شده بود و سر انجام هم با بدبختی می میرد، علامه مجلسی رضوان الله علیه در خصوص چنین شخصی که جرم و جنایتی هم مرتکب نشده است بعد از نقل ماجرا می گوید ؛ یعنی خدا او را نیامرزد، چرا که او سیاهی لشکر شده بود. لذا درقصه امام حسین (ع) این موضوع یک استثناء بوده و حتی جزء سیاهی لشکر دشمن امام حسین (ع) بودن نیز جرم است.
(شام غربت دین؛ گلواژهای عاشورایی از لسان مبارک بزرگ احیاگر شعائر حسینی ، مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی
سلام بزرگوار

خون امام حسین (ع) بر گردن موجودات
خون امام حسین (ع) طبق آنچه در بعضی از زیارت های آن حضرت آمده به عنوان یک مسوولیت سنگین بر گردن همه موجودات قرار داده شده است به این معنی که هر بی تفاوتی و یا کوتاهی، چه رسد به کار شکنی و جلو گیری از آنچه به نوعی با شعائر مقدس حسینی و یا با نام مبارک امام حسین (ع) در ارتباط است مسوولیت زا و صاحب آن مسوول خواهد بود.
این مطلب زنگ خطر و هشدار دهنده بسیار بزرگی است نسبت به همه جهان و جهانیان، که به هوش باشند مبادا در قصه امام حسین (ع) جوری رفتار کنند که شریک خون حضرت والعیاذ بالله باشند
(شام غربت دین؛ گلواژهای عاشورایی از لسان مبارک بزرگ احیاگر شعائر حسینی ، مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
پدر جان! ببین من تشنه ام
(هلال بن نافع) می گوید : من در بین دو صف لشکر ابن سعد ایستاده بودم در این هنگام دیدم کودکی از حرم امام حسین (ع) بیرون آمد. امام به سوی میدان جنگ می آمد. آن کودک با قدم هایی لرزان و دوان دوان خود را به پدر بزرگوارش رسانید. دامان آن حضرت را گرفت و گفت: (پدر جان! به من نگاه کن، ببین من تشنه ام.)
این تقاضای جگر سوز از آن کودک شیرین زبان همانند نمکی بود که بر روی زخم های حسین (ع) پاشیده شد. به گونه ای که اشک از چشمان حسین (ع) جاری گشت و فرمود: دخترم! من می دانم که تو تشنه هستی، خداوند تو را سیراب کند؛ زیرا او وکیل و پناهگاه توست.
هلال می گوید :
گفتند : این رقیه ، دختر سه ساله امام حسین (ع) است.
پنجم صفر روز جهانی حضرت رقیه (ع) بر مهدی فاطمه (س) و عاشقان مهدی فاطمه (س) تسلیت باد.
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
به یاران خود اعتماد نداشت:
امام حسن علیه السلام بدان جهت با معاویه (علیه اللعنة) مصالحه کرد که از اصحابش بجان خود ترسید: چون جمعی از یاران آن حضرت پنهانی به معاویه (علیه اللعنة) نامه نوشتند و اظهار اطاعت کردند و ضمانت نموده بودند که اگر سپاه معاویه (علیه اللعنة) به لشکر امام نزدیک شود او را گرفته و تحویل معاویه (علیه اللعنة) دهند، لذا امام بجز از عده معدودی از خواص شیعه به هیچ کس اعتماد نداشت و از طرفی معاویه (علیه اللعنة) صلحنامه ای نوشته همراه نامه های اصحاب پیش امام فرستاد، امام ناچار شد و به صلح تن در داد.
لعنت بی پایان خداوند بر معاویه

(بر گرفته از کتاب ارزشمند ، قصه های اسلامی و تکه های تاریخی؛ اثر نگین شهر تبریز استاد عالیقدر حضرت آیت الله حاج شیخ میزا عمران علیزاده)
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی یک نکته ی تاریخی که بعضی ها آن را اشتباه می گیرند را تصحیح نمودند و آن این است که تاریخ معتبر شهادت امام حسن علیه السلام در هفتم ماه صفر بوده و تولد حضرت امام کاظم علیه السلام که بعضی ها در هفتم ماه صفر می دانند، در ماه ذی الحجه رخ داده است.
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
فرماندار مدائن:
چون سلمان فارسی معروف به سلمان محمدی به فرمانداری مدائن منصوب شد تنها سوار الاغی شده عازم مدائن گشت ، چون خبر باهل مدائن رسید مردم برای استقبال از فرماندار جدید از شهر بیرون شدند، پس از طی مسافتی با پیرمردی الاغ سوار روبرو شدند، پرسیدند: ای شیخ امیر ما را کجا دیدی؟ پرسید : امیر شما کیست؟ گفتند: امیر ما سلمان فارسی (محمدی) صحابه رسول خداست، فرمود من سلمان هستم ولی امیر نیستم.
مردم به احترام او پیاده شده و اسبهای نجیب برای سواری او پیش کشیدند، فرمود این الاغ برای من بهتر و موافق تر است، چون وارد شهر شد خواستند او را به دارالاماره ببرند، فرمود: من امیر نیستم که به دارالاماره بروم، دکانی را در بازار اجاره کردن کرد و آنجا مشغول رسیدگی به کارهای مردم شد، اثاثیه منزل او عبارت بود از زیر انداز و ظرف آب و عصا.
(بر گرفته از کتاب ارزشمند ، قصه های اسلامی و تکه های تاریخی؛ اثر نگین شهر تبریز استاد عالیقدر حضرت آیت الله حاج شیخ میزا عمران علیزاده)
هشتم صفر سالروز وفات سلمان فارسی (محمدی) و همچنین سالروز شهادت اویس قرنی بر همگان تسلیت باد.
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار

مالک اشتر و مرد بازاری
نقل شده روزی مالک اشتر از بازار کوفه میگذشت در حالی که پیراهنی از کرباس در بر و عمامه ای از آن در سر داشت، یکی از اهل بازار او را دید و شکل و قیافه او را حقیر شمرد، زباله ای را که جمع کرده بود بسوی او پرتاب کرد، مالک بدون توجه به او رد شد و رفت ، همسایه ها به مرد بازاری گفتند: این مرد که زباله بر سرش پرتاب کردی میدانی کیست؟ گفت : نه، گفتند: او مالک اشتر صحابه امیرالمومنین بود.
مرد بازاری بخود لرزید، و برای عذر خواهی از پی مالک دوید ، آخر او را در مسجد ی یافت که مشغول نماز است، چون از نماز فارغ شد مرد بازاری خود را به پای مالک انداخت، مالک پرسید: این چه کار است؟! گفت : از تو پوزش می طلبم، فرمود: ترا ترسی نیست بخدا قسم وارد مسجد نشده ام مگر برای آنکه در حق تو از خدا درخواست عفو و مغفرت نمایم.
رحمت بی پایان خداوند بر روح مقدس مالک اشتر سردار رشید اسلام
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
و چه جنایتی بزرگ تر از آنکه پیامبر اسلام (ص) را شهید کردند!
در تاریخ اینگونه آمده است:
پس از فتح خیبر، همسر یهودی که به ظاهر اسلام آورده بود غذایی از گوشت ران گوسفند آماده کرد و خدمت رسول اکرم (ص) فرستاد، پیامبر خدا (ص) که هیچ گاه به تنهایی غذا میل نمی فرمودند، (بشربن براء) را نیز دعوت نمودند، بشر قطعه ای از آن گوشت را تناول نمود، اما به مجرد اینکه پیامبر (ص) گوشت را در دهان گذاشت و مقداری از آن را جویدند، یک مرتبه لقمه را از دهان بیرون انداختن و فریاد زدند( به خدا قسم این گوشت به من خبر می دهد که مسموم است) ولی آن زهر به اندازه ای قوی بود که بشر را در همان مجلس از پای در آورد و پیامبر گرامی اسلام (ص) را پس از چند هفته شهید کرد. معروف این است که پیامبر (ص) هنگام بیماری خود چنین فرمودند: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح خیبر برای من آورد.
اگر چه پیامبر اولین لقمه را بیرون انداختند ولی آن زهر کمی با آب دهان حضرت مخلوط شد و بر دستگاههای گوارشی بدن ایشان اثر خود را گذارد.
28 صفر سالروز شهادت حضرت محمد مصطفی (ص) بر امام زمان {عج} و عاشقان امام زمان {عج} تسلیت باد.
( کتاب ارزشمند؛ دنیا بازیچه یهود نوشته نابغه قرن بیستم در تالیف حضرت آیت الله العظمی سید محمد حسینی شیرازی؛ ترجمه: سید هادی مدرسی؛ از چهل سال قبل تاکنون چندین مرتبه به زیور طبع آراسته گردیده ودرهر نوبت مورد استقبال چشم گیر جامعه اسلامی قرارگرفته است)

یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
سؤال: آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله به مرگ طبیعی از دنیا رفتند؟
جواب:
در حدیث شریف است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «ما منا الاّ مقتول او مسموم» بحار، ج43، ص363. و نیز روایات شریفه ای آمده است که بیان کیفیت شهادت حضرت را نقل می کند، برای تفصیل بیشتر به کتاب بحار، ج28، ص21 مراجعه گردد.


واحد استفتائات دفتر حضرت آیت الله العظمى حاج سید صادق حسینى شیرازى مدظله العالى
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
قلبی سلیم و دلی رؤوف
آیت الله العظمی شیرازی دام ظله فوق العاده مهربان و خوش اخلاق اند و لبخند زیبا و ملیحی همیشه بر لبان مبارک دارند که شاید نتوان کسی را یافت که در نخستین برخورد، مجذوب سیره محمدی ایشان نشده باشد و لبخند زیبا و ملیحشان او را در دیدار اول شیفته خود نکرده باشد. کسانی که ایشان را در نظر اول می بینند پیش از آن که جامعیت علمی و فقهی ایشان توجهشان را جاب کند، معنویت و حقیقت، اخلاق و کمالات انسانی ایشان، آنها را متوجه خود می کند.
تمام وجود مبارکشان را ولایت امیرالمومنین و ائمه اطهار (ع) پر کرده و حرکات و سکنا تشان یاد آور سیره پاک آل الله (ع) است.

(کتاب فوق العاده ارزشمند؛ خورشیدی از افق کربلا، شرح حال بزرگ مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مد ظله العالی ؛ نویسنده محمد امیری سواد کوهی)
سلام بزرگوار
تا آخر عمر در فکر هدایت مردم بود
علامه بزرگوار مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا حسینی شیرازی (قدس سره) فرزند ارشد نابغه قرن بیستم مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد حسینی شیرازی (قدس سره) نفل کردند: چند روز بعد از رحلت مرحوم والد ، یکی از پزشکان متدین و متعهد از اساتید دانشگاه برایم نقل کرد که مرحوم آقا چهار روز قبل از رحلت خویش مرا طلبید و فرمود:
باید برای هدایت یهود در دنیا یک سایت اینترنت به زبان عبری (زبان رایج یهودیان جهان) راه اندازی شود. و شما مقدمات کار را فراهم کنید.
آن شخص اضافه کردند: ما در حال راه اندازی این سایت بودیم که آقا رحلت کردند.
آنگاه فرزند آقا اضافه کردند: مدتی قبل از در گذشت مرحوم والد، خدمتشان رسیدم. ایشان در فکر خرید حسینیه در مسکو و فرانسه و همچنین در فکر هدایت علویان ترکیه که نزدیک به 20 میلیون نفرند، بودند و در باره راههای تحقق این اهداف و نیز مقدمات کار با عده ای مشورت می کردند.
یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار
اولین بانوی شهیده
روز عاشورا شمربن ذی الجوشن (علیه اللعنة) با اصحاب خود به میسره سپاه امام حسین (ع) حمله نمود، آن شیر مردان با کمی تعدادشان مقاومت مردانه نموده و سپاه مهاجم را پس زدند در این حمله بود که عبدالله بن عمیر کلبی رضوان الله علیه با شهامت تمام جنگید تا آنکه نوزده سواره و دوازده نفر پیاده را بدرک فرستاد، هانی بن ثبیت حضرمی دست راست او را قطع کرد، و دست چپش را بکربن حی قطع نمود ، خودش را اسیر گرفته و گردن زدند، همسرش کنار جنازه اش رفته بود و خون از جمالش پاک می کرد و می گفت ( بهشت گوارایت باد، از خدائی که بهشت را به تو ارزانی داشته می خواهم که مرا نیز همراه تو فرماید).
در این موقع شمرلعنة الله بغلام خود شد.

(کتاب پیدایش اولین ها جلد دو، اثر نگین شهر تبریز استاد عالیقدر حضرت آیت الله حاج میزا عمران علیزاده)

یا علی
شمیم رحمت
سلام بزرگوار

آخرین کسی که از یاران امام حسین (ع) به شهادت رسید (سوید بن عمرو خثعمی) است ، وی مردی شریف و بسیار نماز خوان و شجاع و دارای تجربه جنگی بود، روز عاشورا مانند شیر جنگید و بر شدائد صبر نمود تا جراحات زیاد بر داشته و میان کشته ها بی حالت افتاد، تا آن که شنید که می گویند : حسین (ع) کشته شد ( بخود حرکتی داده و کاردی از چکمه اش بیرون آورده و مشغول جنگیدن شد تا آنکه به شهادت رسید.

(کتاب پیدایش اولین ها جلد دو، اثر نگین شهر تبریز استاد عالیقدر حضرت آیت الله حاج میزا عمران علیزاده) استاد علیزاده در پایان کتاب پیدایش اولین ها اشاره اندکی هم به آخرین ها دارد. خدا حافظ بزرگوار

یا علی
شمیم رحمت

سلام.

آفرین.شعر زیباست.

یه شعر هم قیصر امین پور داره در مورد خدا.اونم جالبه.میتونید پیداش کنید و تو وبلاگ قرارش بدید.

خوشحال میشیم به ما هم سر بزنید و اگه قابل دونستید لینکمون کنید

موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">