لبخند رضایت امام برای تو کافی ست...
چند وقت پیش تصمیم داشتم بخونمش ولی فرصت نکردم بعدا هم یادم رفت تا اینکه خوندم و تمومش کردم فکر نمیکردم تا این حد خوب و جالب باشه یک داستانی که در عین سادگی و روانی پر از نکات ریز و کلیدی هست که ما تو زندگیمون بهش احتیاج داریم و میتونه مسیر زندگیمون رو تغییر بده !!
ایجاد تغییر در این کتاب هدف اصلی نویسنده است اینکه بتونیم با غلبه بر ترس از تغییر به موفقیت های بزرگ تری در زمینه های مختلف دست پیدا کنیم اینکه ساکن و بی حرکت نباشیم و همیشه در حال تغییر و جاری و روان باشیم و اینکه قدرت کافی برای رویارویی با مشکلات احتمالی رو داشته باشیم و با تدبیر اونا رو پشت سر بذاریم و منتظر نباشیم یه دستی از غیب بیاد و مشکلمون رو حل کنه یا اینطور بگم که در انتظار فرصت مناسب نباشیم بلکه خودمون به طرف فرصت ها حرکت کنیم ...
آقای اسپنسر جانسون خیلی خوب حرفاشون رو در قالب یک داستان ساده بیان کردن و به نظر من کتاب ایشون با نام : "چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ "برای اونایی که خواستار تغییرات تو زندگیشون هستند و البته به دلیل عدم غلبه بر ترس از وفق دادن خودشون با شرایط جدید نمیتونن تصمیمات بزرگ بگیرن میتونه خیلی مفید باشه!!
بخش هایی کوچک از این کتاب دوست داشتنی :
+ اگر نمی ترسیدی چه کار می کردی ؟
+ حرکت در مسیری جدید به تو کمک خواهد کرد تا پنیر جدیدی پیدا کنی !
+ تصور کردن خودم در حال لذت بردن از پنیر, حتی قبل از آنکه آن را پیدا کنم مرا به طرف آن رهنمون میشود
+ آنچه که انسان از آن می ترسد هرگز به آن بدی نیست که تصور میکند ترسی که انسان در سر می پروراند بسیار هولناک تر از آن است که در واقعیت اتفاق می افتد
+ غلبه بر ترس یعنی آزادی !!
+ لینک دانلود کتاب "چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد ؟ "
پ.ن: فرا رسیدن ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت قاطمه زهرا سلام الله علیها را به همه دوستان تسلیت میگم
₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪
امسال اگر بیرق حیـבر بالـاست
از رونق جاوבان خوטּ زهراست
تا آخر سال ذکر یا زهرا گوییم
سالے کہ نکوست از بہارش پیـבاست
✜ یــــا زهرا (س)
₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪ ₪
✜ ✜ مَــטּ تِشنہ ے نگــ ـاه( ح س ے טּ ) م ❤
این که زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی حتی طوری که تاری از از آن معلوم نباشد
این که زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی
اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی
ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی
اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی
ولی نباشی هرچند که قابلیتش را داشته باشی
اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد
و برای ارزش های تو، در پوشش بودن های تو، ارزشی قائل نباشند
اینکه جوری حرف بزنی، قدم برداری و پوشش داشته باشی که
توجه همکارت، استادت، همکلاسی دانشگاهت جلب نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش به هم نریزد، اینکه با همه
تناقض ها دست به گریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود؛
همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید
خدایا:
" دختران امت پدرم، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
پس محبت خودت را در دل هایشان صدچندان کن!
طوری که هیچ چشم و ابرویی
ناز و کرشمه ای
پول و مکنتی
نتواند جایگزین آن شود!"
برگرفته از هفته نامه فرهنگی و اجتماعی زن روز- شماره 2358
یک حس گمشده آهسته شروع می کند
به جوانه زدن...
سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا می شود...
بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا
و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد...
زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا
حواست به من هست؟
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی میگفت: اگر حاجتی داشتی، امام رضا(ع) را سه مرتبه به جان امام جواد(ع) قسم بده که برآورده میشود و من خودم حاجتی داشتم و این کار را کردم و حاجتم بیشتر از طلبم برآورده شد!
حدیث
شخصی به امام رضا(ع) عرض کرد: «به خدا سوگند! هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمیرسد».
امام رضا(ع) فرمودند: «تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت».
امام رضا(ع) دراین حدیث میفرماید: پدران من را تقوا با شرافت کرد، چرا که امام گناه نمیکند و تقوای الهی را پیشه خود میسازد.
به عنوان نمونه، امام سجاد(ع) آن قدر عبادت میکرد که سالی دو بار پیشانیشان را به خاطر اینکه پینه بسته بود، قیچی میکردند به خاطر همین لقب «زینالعابدین» را به ایشان دادند.
امام زینالعابدین(ع)، با آن عبادتهاى فراوان و طولانى، عبادت خود را کوچکتر و کمتر از عبادت امام على(ع) قلمداد مىکرد، از شگفتى احوال آن حضرت، آن است که شبها به فقرا کمک میکرد و روزها نخلستانها را آبیاری میکرد و با این حال عبادتهای طولانی داشته است.
امام رضا(ع) میفرماید که بهترین مردم، کسی است که تقوایش بیشتر از من باشد و اطاعت بیشتر از خدا داشته باشد.
* عنایت امام رضا(ع) به آیتالله مجتهدی تهرانی
اگر حاجتی داشتی، امام رضا(ع) را سه مرتبه به جان امام جواد(ع) قسم بده که برآورده میشود و من خودم حاجتی داشتم و این کار را کردم و در همان شب آیتالله سیّد محمّد خوانساری را در خواب دیدم و پاکتی را که محتوای بیست هزار تومان بود به من دادند و ضمن آن احوال طلاب را پرسیدند و فرمودند: پول را بین طلبه ها تقسیم کن و وقتی از خواب بیدار شدم، چون نام ایشان «سیّد محمّد تقی» بود، فهمیدم امام جواد(ع) به ما عنایت کردهاند و حاجتم بیشتر از طلبم برآورده شد!
* چگونه به امام رضا(ع) ارادت پیدا کنیم؟
در حرم امام هشتم علیهالسلام بنشینید، همین که حرم ساعت یک نیمه شب شلوغ است، دو نیمه شب شلوغ است، سرگذشت کسانی را که از امام رضا علیهالسلام شفا گرفتهاند بخوانید، ارادت به امام هشتم(ع) پیدا میکنید و وقتی که به امام هشتم(ع) ارادت پیدا کردید، خداشناس میشوید، اگر امام هشتم علیهالسلام یک رییس جمهور بود، یک مقام دنیایی بود، آیا ساعت دو نیمه شب هم حرمش شلوغ بود؟!
* رابطه خداشناسی با تماشای حرم رضوی
اگر میخواهی خدا را بشناسی، برو به تماشای حرم امام رضا(ع) که هر زمان بروی، دستت به ضریح مبارکش نمیرسد.
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
تـازه فهمیـدم...
سلام بر آن کس که پیکرش به خون آغشته گردید
سلام بر آن کس که حرمت خیمه ی او شکسته شد
سلام بر غریب غریبان،سلام بر شهید شهیدان
سلام بر ساکن کربلا
سلام بر آن کس که فرشتگان آسمان بر او گریه کردند
سلام بر گریبان های چاک خورده
سلام بر لب هایی که از شدت عطش خشکیده
سلام بر جان های به لب رسیده
سلام بر روح های از تن ربوده شده
سلام بر بدن های برهنه و بی کفن
سلام بر بدن هایی که زیر آفتاب گرم و سوزان رنگشان تغییر یافته
سلام بر اعضای قطعه قطعه شده
سلام بر سرهایی که بالای نیزه رفته
سلام بر شهیدی که مظلومانه کشته شد
سلام بر شهیدی که با صبر و شکیبایی در راه رضای خدا جهاد کرد
سلام بر مظلومی که یار و یاوری نداشت
سلام بر آن کس که جبرئیل به او افتخار میکرد
سلام بر آن کس که میکائیل در گهواره با او سخن میگفت
سلام بر آن کس که پیمانش شکسته شد
سلام بر آن کس که حریم او شکسته شد
سلام بر آن کس که خون او به ستم ریخته شد
سلام بر آن کس که بدنش با خون زخم ها شستشو داده شد
سلام بر محاسن به خون خضاب شده
سلام بر گونه های بر خاک افتاده
سلام بر دندان هایی که با چوب خیزران کوبیده شد
سلام بر سری که بالای نیزه رفت
سلام بر تو ای مولای من
سلام بر حسین
خدا خدای آدم های خلافکار هم هست
و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمیگذارد
او اِند لطافت .... اِند بخشش ..... اِند بیخیال شدن ....اِ ند چشم پوشی و رفاقت است.
پرویز پرستویی - مارمولک
پس چرا می گفتی
دیگر این خاموش است؟!
بازلبخند بزن
قوری قلبت را
زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای تو دم بکشد
شعله اش را کم کن
***
دست هایت:
سینی نقره ی نور
اشک هایم :
استکان های بلور
کاش
استکان هایم را
توی سینی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می دیدی
خنده هایت قند است
چای هم آماده است
چای باطعم خدا
بوی آن پیچیده
از دلت تا همه جا
***
پاشو مهمان عزیز
توی فنجان دلم
چایی داغ بریز
: خانم عرفان نظر آهاری
2ـ طهارت باطنى؛ چون شخص وضو گیرنده، وقتى به نیت عبادت و اطاعت خداوند و شکل معین شده در شریعت وضو مىگیرد قهراً در مسیر طهارت باطنى و عبودیت خداوند گام برمىدارد و اثر معنوى و تربیتى ویژهاى مىپذیرد.
3ـ وضو عملى است که از سر تا قدم انسان را در برمىگیرد و شستن و مسح اعضا، نوعى تذکر و یادآورى به او در مورد مسؤولیت اعضا و جوارح است. 4ـ تقویت روحیه بندگى و تعبد. از حضرت رضا(ع) رسیده که آن حضرت فرمود: «بدان جهت به گرفتن وضو امر شده که بنده آن گاه که در حضور خداوند جبار براى مناجات با او مىایستد طاهر و پاکیزه باشد: و در آن چه او فرموده مطیع و از پلیدىها و نجاستها پاک باشد. گذشته از این، وضو کسالت و خواب را از آدمى دور مىکند و دل را براى قیام در حضور حضرت پروردگار پاکیزه مىسازد، در روایات اسلامی داریم که الوضو نور. وضو یکی از عباداتی است که باعث انس با خداوند خواهد شد و کارکرد ایجاد نورانیت معنوی در انسان دارد.
در هنگام عادت، وضو یا تیمم موجب طهارتى که مجوز نماز یا سایر عبادات بشود و یا آنچه بر حائض حرام است را حلال کند نیست. اما مستحب است در اوقات نمازهاى واجب؛ زن خود را ظاهرا تطهیر کند و وضو بگیرد و در سجاده خود بنشیند و 33 مرتبه ذکر تسبیحات اربعه را بخواند و همچنین مىتواند بدون این که دست روى خط قرآن بگذارد قرآن بخواند. البته غیر از آن چهار سورهاى که سجده واجب دارد زیرا خواندن آن چهار سوره حتى باء بسم الله آنها را نمىتواند بخواند.
البته داشتن وضودرمواردخاص لازم است مانند خواندن نمازواین که سفارش می شود همواره باوضو باشیم جنبه استحبابی دارد تا ان حالت پا کی ،نورانیت وصفای روح درضمیر انسان رسوخ نماید.
به جهت تبرک چند حدیث ذکر می شود
وضو
- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : وضو ، نصف ایمان است .
- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر که در سرماى شدید ، وضو را به طور کامل بگیرد ، دو سهم اجر دارد و هر که در گرماى سخت ، وضو را کامل به جا آورد یک سهم اجر دارد .
- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه مرد مسلمان وضو بگیرد ، گناهان او از گوش و چشم و دستان و پاهایش بیرون مى روند . پس ، چون بنشیند با آمرزش نشسته است.
- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرگاه بنده (خدا) وضو گیرد ، گناهانش همچون برگ هاى این درخت فرو مى ریزد .
امام على علیه السلام : هـر که درسـت طهارت بـگیرد و سـپس بـه مسجد برود ، تا زمانى که حَدَثى از او سر نزده ، همواره در حال نماز (محسوب) مى شود .
٧- امام باقر علیه السلام : نماز جز با طهارت درست نیست .
١٨٢١ حکمت وضو
- امام باقر علیه السلام : وضو در حقیقت حدّى از حدود خداست ، تا این که خداوند بداند چه کسى از او فرمان مى برد و چه کسى نافرمانیش مى کند .
- امام رضا علیه السلام ـ درباره حکمت وضو ـ : براى این که بنده (خدا) وقتى براى مناجات با (خداوند) جبّار در برابر او مى ایستد ، پاک باشد . فرمان او را اطاعت کرده باشد و از آلودگى ها و نجاست پاکیزه باشد ، به علاوه این که وضو باعث از بین رفتن حالت کسالت و زدودن خواب آلودگى و پاک ساختن دل براى ایستادن در حضور (خداوند) جبّار مى شود .
١٨٢٢ آثار وضو
- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل در روز قیامت امّت مرا ، بر اثر وضو ، با چهره هاى زیبا و دست و پاى سپید محشور مى کند .
١٨٢٣ فضیلت همیشه وضو داشتن
- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : زیاد وضو بگیر ، تا خداوند عمر تو را زیاد گرداند . اگر توانستى شب و روز با طهارت باشى این کار را بکن ؛ زیرا اگر در حال طهارت بمیرى ، شهید خواهى بود .
- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کسى که با طهارت بخوابد ، همانند روزه دارِ شب زنده دار است .
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که ستاره هم پیر می شود
گاهی که برگ از درخت سیر می شود
انسان چه زود اسیر تقدیر می شود
گاهی چه زود دیده درگیر می شود
گاهی دلی نمک نخورده نمک گیر می شود
گاهی هوای دنیا چه دل گیر می شود
گاهی چه زود غصه فراگیر می شود
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که انتظار تقصیر می شود
کاهی که از خیانت تقدیر می شود
گاهی چه زود سیل اشک سرازیر می شود
گاهی که دل از دست دیده دلگیر می شود
گاهی چه زود پرنده اسیر می شود
گاهی که طعمه نصیب شیر می شود
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که دل زنجیر می شود
گاهی که عشق تفسیر می شود
گاهی چه زود شعله خاموش می شود
گاهی چه زود قصه فراموش می شود
گاهی که خورشید رنگ سیب می شود
گاهی که گرگ زمانه نجیب می شود
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که سکوت تدبیر می شود
گاهی که نیاز تقصیر می شود
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که خدا نزدیک می شود
گاهی که لطف عجیب میشود
...
شب اوّل سیّد در اقبال براى این شب چند نماز ذکر فرموده :
اوّل : صد رکعت در هر رکعت حمد و توحید بخواند .
دوّم : دو رکعت در رکعت اوّل حمد و انعام و در دوّم حمد و یَّس .
سوّم : دو رکعت در هر رکعت حمد و یازده قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ در روایت است از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله که هر که در این شب این دو رکعت نماز را بجا آورد و صبحش را که اوّل سال است روزه بدارد مثل کسى است که تمام سال را مُداومت به خیر کرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به بهشت برود .
و نیز سیّد براى هلال این ماه دعاء مَبْسُوطى ذکر فرموده و اگر ممکن شود احیا بدارد این شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن روز اوّل .
بدانکه اوّل محرم اوّل سال است و در آن دو عمل وارد است :
اوّل : روزه است و در روایت رَیّان بن شبیب از حضرت امام رضاعلیه السلام مرویست که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریّا را مستجاب نمود .
دوم : از حضرت امام رضا علیه السلام منقولست که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله روز اوّل محرم دو رکعت نماز مى کرد و چون فارغ مى شد دستها را بلند مى کرد و این دعا را سه دفعه مى خواند:
اَللّهُمَّ اَنْتَ الاِْلهُ الْقَدیمُ وَهذِهِ سَنَةٌ
خدایا تویى معبود ازلى و این سال
جَدیدَةُ فَاَسْئَلُکَ فیهَاالْعِصْمَةَ مِنَالشَّیْطانِ وَالْقُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفْسِ
تازه است از تو خواهم در این سال نگهداریم را از شیطان و نیروى بر این نفس
الاْمّارَةِ بِالسّوَّءِ وَالاِْشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ [یاکَریمُ] یا ذَاالْجَلالِ
که پیوسته به گناه فرمان مى دهد و سرگرمى بدانچه مرا به تو نزدیک کند اى صاحب جلالت
وَالاِْکْرامِ یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا ذَخیرَةَ مَنْ لا ذَخیرَةَ لَهُ یا حِرْزَ
و بزرگوارى اى تکیه گاه کسى که تکیه گاهى ندارد اى ذخیره آنکس که ذخیره ندارد اى پناهگاه
مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا کَنْزَ
آنکس که پناهگاهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرسى ندارد اى پشتیبان آنکس که پشتیبانى ندارد اى گنج
مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ی ا عَظیمَ الرَّج اَّءِ ی ا عِزَّ الضُّعَف آءِ ی ا مُنْقِذَ
آنکس که گنجى ندارد اى که آزمایشت نیکو است اى بزرگ مایه امید اى عزت بخش ناتوانان اى نجات بخش
الْغَرْقى یا مُنْجِىَ الْهَلْکى یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ
غریقان اى خلاص کننده هالکان اى نعمت بخش اى زیباپرور اى فزون بخش اى نیکوده
اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ
تویى که سجده کرد (و به کمال خضوع درآمد) برایت سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و شعاع
الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْمآءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ یا اَللّهُ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ
خورشید و صداى ریزش آب و بهم خوردن درخت اى خدایى که شریک ندارى خدایا
اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنا ما لا یَعْلَمُونَ وَلا تُؤ اخِذْنا بِما
قرارمان ده بهتر از آنچه مردم گمان کنند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند و مگیر ما را بدانچه
یَقُولُونَ حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ
گویند بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توکل کنم و او است پروردگار عرش
الْعَظیمِ امَنّا بِهِ کُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولُوا الاْلْبابِ رَبَّنا
عظیم ایمان داریم به او و هرچه هست از نزد پروردگار ما است و اندرز نگیرند جز خردمندان پروردگارا
لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ
منحرف مساز دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى و ببخش به ما از پیش خود رحمتى که براستى تویى بخشایشگر
شیخ طوسى فرموده که مستحب است روزه دهه اوّل محرم ولکن روز عاشورا امساک نماید از طعام و شَراب تا بعد از عصر آن وقت بقدر کمى تربت تناول نماید و سیّد روایت کرده فضیلت روزه تمام ماه را و آنکه روزه او نگه میدارد صائم آن را از هر گناهى .
روز سوّم روزى است که حضرت یوسف علیه السلام از زندان بیرون شده هرکه آن روز را روزه دارد آسان فرماید حق تعالى بر او کارهاى مشکل را و برطرف کند از او اندوه را و در روایت نبوى صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله است که دعایش مستجاب شود .
روز نهم روز تاسوعا است از حضرت صادق علیه السلام روایت است که فرمود تاسوعا روزى بود که جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عُمر سعد خوشحال شدند به سبب کثرت سپاه و بسیارى لشکر که براى آنها جمع شده بود و جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مَدَد نخواهند نمود پس فرمود پدرم فداى آن ضعیف غریب .
اعمال شب و روز عاشورا
شب دهم شب عاشورا است و سید در اقبال از براى این شب دعا و نمازهاى بسیار با فضیلتهاى بسیار نقل کرده از جمله صد رکعت نماز هر رکعت به حمد و سه مرتبه قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ و بعد از فراغ از جمیع بگوید سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلااِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ العَظیمِ هفتاد مرتبه و در روایت دیگر بعد از الْعَلِىِّ الْعَظیمِ استغفار نیز ذکر شده و از جمله چهار رکعت در آخر شب در هر رکعت بعد از حمد هر یک از آیة الکرسى و توحید و فَلَق و ناس را ده مرتبه بخواند و بعد از سلام صد مرتبه توحید بخواند و از جمله چهار رکعت نماز در هر رکعت حمد و پنجاه مرتبه توحید و این نماز مطابق است با نماز امیرالمؤ منین علیه السلام که فضیلت بسیار دارد و بعد از نماز فرموده ذکر خدا بسیار کند و صَلَوات بسیار بفرستد بر رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله و لعن کند بر دشمنان ایشان آنچه مى تواند و در فضیلت احیاءِ این شب روایت کرده که مثل آنست که عبادت کرده باشد به عبادت جمیع ملائکه و عبادت در آن مقابل هفتاد سال است و اگر کسى را توفیق شامل حال شود در این شب در کربلا باشد و زیارت امام حسین علیه السلام کند و بَیتوته نزد آن جناب نماید تا صبح خدا او را محشور فرماید آلوده به خون امام حسین علیه السلام در جمله شهداء با آن حضرت .
روز دهم: روز شهادت اَبُوعَبْداللّهِ الحُسَیْن علیه السلام و روز مصیبت و حزن ائمّه اطهارعَلیهمُ السلام و شیعیان ایشان است و شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کارى از کارهاى دنیا نگردند و از براى خانه خود چیزى ذخیره نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و تعزیت حضرت امام حسین علیه السلام را اقامه نمایند و به ماتم اشتغال نمایند به نحوى که در ماتم عزیزترین اولاد و اَقارب خود اشتغال مى نمایند و زیارت کنند آن حضرت را به زیارت عاشوراء که بعد از این بیاید انشاءالله تعالى و سعى کنند در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و یکدیگر را تعزیت گویند در مصیبت آن جناب و بگویند:
اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکُمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ
بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواریمان براى حسین علیه السلام
وَجَعَلَنا وَاِیّاکُمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ
و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیش امام مهدى از خاندان
مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ
محمد علیهم السلام
گاهی بهشت را به بها (ی یک قطره اشک) می دهند
نه به بهانه (ی هفتاد سال نماز و روزه
یادت میرود که همین رنگها
فرصت انعکاس آسمان را
از روحت میگیرند
که خودت را
لابهلای هزاران حرف و اسم و حدیث
گم میکنی
که هر جا میرسی
رنگها را پس میزنی
و دنبال دلت میگردی
که دلت را برمیداری
و میزنی به آب
به خاک
به آتش…
تا رنگها بروند و
تو بمانی و دلت…
دلت که تشنه است
تشنهی یک قطره باران…
دانلود ش کنید
فقر ، شب را “بـــــی غــذا” سر کــردن نیست …
فقر ، روز را “بــــــی اندیشه” سر کردن است …
میخواهم بگویم؛ فقر همه جا سر میکشد …
فقر ، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست …
فقر ، حتی گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند …
فقر ، چیزی را “نداشتن” است ؛ ولی آن چیز پول نیست ؛ طلا و غذا هم نیست …
فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند …
فقر ، اعجوبه ایست که بشکه های نفت در عربستان را تا ته سر میکشد …
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند …
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند …
فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …
فقر ، همه جا سر میکشد …
فقر ، شب را “بـــــی غــذا” سر کــردن نیست …
فقر ، روز را “بــــــی اندیشه” سر کردن است …
دکتر شریعتی
پ.ن : سیدی.....
امشب...
برای دردهایی که بین سینه ام...
سنگینی می کند
و محرمی جز تـ ــو ندارد....
دعا کـن....
یکى از علماء اسلام مى نویسد: روزى یک زن مسیحى با شوهرش پیش من آمد و گفت : من از اسلام مسائلى را فهمیده ام و از دستورات و قوانین آن که مترقى است در شگفت و حیرتم و به آن علاقه مندم ، ولى بخاطر یکى از دستورات آن ، من هنوز به اسلام گرایش پیدا نکرده ام ، و درباره آن با شوهرم و عدّه اى از مسلمانان بحث و گفتگو نموده ام که متاسفانه پاسخ قانع کننده اى نشنیده ام. اگر شما بتوانید مرا قانع کنید من به دین اسلام مشرف شده و مسلمان خواهم شد.
من گفتم : آن دستور کدام است ؟!
زن مسیحى گفت : دستور حجاب است . چرا اسلام حجاب را براى زن لازم دانسته ؟ و چرا به او اجازه نمى دهد که مثل مرد بدون حجاب از خانه بیرون بیاید؟ سپس بنا کرد به ایراد و انتقاد کردن ، که حجاب مانع رشد و ترقى زنان ، و سبب عقب ماندگى در جامعه است .
من پس از شنیدن ایرادها و انتقادهاى آن زن ، چنین پاسخ دادم : آیا شما تا بحال به بازار جواهر فروشى رفته اید؟
گفت : آرى،
گفتم : چرا جواهر فروشان ، طلا و سائر جواهرات گرانبهاى خود را در ویترین شیشه اى قرار داده و درب آنرا قفل می کنند؟
گفت :
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت.
آنها در رابطه به موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردندو وقتی به موضوع خدا رسید،
آرایشگر گفت :“من باور نمیکنم خدا هم وجود داشته باشد” .
مشتری پرسید: “چرا باور نمیکنی؟”
آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد،
به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض میشدند؟
بچههای بی سرپرست پیدا میشد؟
اگر خدا وجود میداشت نباید درد و رنجی وجود داشت.
نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میداد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد. چون نمیخواست جر و بحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد
و به آرایشگر گفت: میدانی چیست! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند!
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه. آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند.
هیچکس مثل مردی که بیرون است. با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.
آرایشگر:نه بابا! آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری تائید کرد: دقیقاً نکته همین است،
خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند، برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد!
دشت هایی چه فراخ
کوه هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟
من دراین آبادی پی چیزی می گشتم
پی خوابی شاید
پی نوری ‚ ریگی ‚ لبخندی
پشت تبریزی ها
غفلت پاکی بود که صدایم می زد
پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم
چه کسی با من حرف می زد ؟
سوسماری لغزید
راه افتادم
یونجه زاری سر راه
بعد جالیز خیار ‚ بوته های گل رنگ
و فراموشی خاک
لب آبی
گیوه ها را کندم و نشستم پاها در آب
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است
نکند اندوهی ‚ سر رسد از پس کوه
چه کسی پشت درختان است ؟
هیچ می چرد گاوی در کرد
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پاک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست سیب هست ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا می خواند
: سهراب سپهری
اونایی که سر نمیزنن
اونایی که خیلی وقته آپ نکردن
اونایی که وبلاگم رو از لیستشون حذف کردن
اونایی که ...
ببخشید دیگه بالاخره وبلاگ تکونیه ...